چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۳

تويي كه پرواز را به خاطر داري به من بياموز چگونه پرنده باشم...
چگونه زيستن را خود آموخته ام...
به من بياموز در نبود تو چگونه بميرم...
بوي شقايق مي آيد وقتي در باور خسته ايمان اين دشت قدم ميزني...
بوي نياز مي آيد وقتي در لحظات عارفانه مناجات من ناز ميكني
به چه جهنمي قسم بخورم كه با تو بوي بهشت مي آيد...
من با تو دوست دارم دفتر عمرم را ورق بزنم...
بي تو اما همين جا...
در همين سطرهاي آغازين...
دفترم را ببند...

هیچ نظری موجود نیست: