یکشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۳

۱-دوستت دارم، نه به خاطر شخصيت تو، بلكه به خاطر شخصيتی كه من در هنگام با تو بودن پيدا میكنم.
۲-هيچكس لياقت اشكهای تو را ندارد و كسی كه چنين ارزشی دارد، باعث ريختن اشكهای تو نمیشود.
۳-اگر كسی تو را آنطور كه میخواهی دوست ندارد، به اين معنا نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد.
۴-دوست واقعی كسی است كه دستهای تو را بگيرد، ولی قلب تو را لمس كند.
۵-بدترين شكل دلتنگی برای هر كس آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسيد.
۶-هرگز لبخند را ترك نكن، حتی وقتی كه ناراحتي! چون هر كس امكان دارد عاشق لبخند تو شود.
۷-تو ممكن است در تمام دنيا فقط يك نفر باشي، ولی برای بعضي افراد تمام دنيا هستي.
۸-هرگز وقتت را با كسی كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.
۹-خدا خواسته است كه بسياری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را بشناسي، به اين صورت وقتی او را يافتی بهتر میتوانی شكرگزار باشي.
۱۰-به چيزی كه گذشت غم مخور، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.
۱۱-هميشه افرادی هستند كه تو را میآزارند، با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش به كسی كه تو را آزرده دوباره اعتماد نكني.
۱۲-خود را به فرد بهتری تبديل كن و مطمئن باش كه خود را میشناسي، قبل از آنكه شخص ديگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.
۱۳-زياده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترين چيزها زمانی اتفاق میافتد كه انتظارش را نداري.
برگرفته از سخنان- گابريل گارسيا ماركز

شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۳

وقايع زندگي

از چرخش وقايع زندگي دلگير مباش
بسياري از اين وقايع فراسوي درك ما هستن
تلاش براي فهم هدف خداوند با هوش محدودمان: مانند سنجش حجم اقيانوس با
.پيمانه است
.بياييد سعي كنيم چراهاي امور را در نيابيم
بياييد كاملا بپذيريم كه در هر وضعيت نامطلوب نيكي پنهاني براي همه وجود دارد

جمعه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۳

غنچه با دل گرفته گفت:"زندگي لب ز خنده بستن است
"گوشه اي درون خود نشستن است
گل به خنده گفت :"زندگي شكفتن است
"با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوي گل و غنچه از درون باغچه باز هم ميرسد به گوش
تو چه فكر ميكني؟ راستي كداميك درست گفته اند؟
من كه فكر ميكنم گل به راز زندگي اشاره كرده است
هر چه باشد او گل است
گل يكي دو پيرهن بيشتر ز غنچه پاره كرده است



پنجشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۳

احوال دنيا


حال دنيارا پرسيدم از فرشته اي
گفت يا باد است يا خواب است يا افسانه اي
گفتمش احوال عمر را گو كه تا عمر چيست
گفت يا برق است يا شمع است يا پروانه اي
گفتمش آنان كه ميبيني بر او دل بسته اند
گفت يا كورند يا مستند يا ديوانه اي