سه‌شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۴

بلندا





براین بلندای متناهی کسی را به جرم آرزوهای دور رجم نمی کنند

ابنجا باد تازیانه می زند و تنها افکار دور و دراز شکنجه می کنند

ابنجا تنها زندانی است که وقت تنهایی با ميلی بی پایان به آغوشش می خزم

سایه ها اینجا مسلط اند ، سایه های خیال

چراغهای مردمان خوشبخت اینجا کورسویی بیش نیست و چه وسوسه شومی که ...

آیا می شود از اینجا تا ابدیت جاری شد ...

پاسخی که تنها سؤالش دل به دریا زدن است

نسیم خنکی می وزد

نسخه ای از افکارم در این هوای خنک به جای می ماند تا...

بار دیگر همه چیز تکرار شود

اینجاست کوتاهترین زمان تا بینهایت

اینجا بلندترین جای این شهر است.



پ.ن:عکس شخصی است.

هیچ نظری موجود نیست: